بازنویسی داستان رودابه و زال از شاهنامه

ساخت وبلاگ
گویند کسی که در دلش غم داردباید به دلش گلی ز امّید آرد ما سبز امیدیم ولی حیف، چه سود؟ از پهنه ی آسمان تبر می بارد *** بر پیکر قلبم آرزو می پوشم هر روز سراب تازه ای می نوشم در وادی خشک و خالی رویا ها من چشمه ی حسرتم که هی می جوشم *** برای استاد محمدرضا شجریان: سلطان هنر، مهر، شه آواز است الطاف خدا با سخنش دمساز است انگشت ز حیرت به دهان دارم چون در حنجره اش نه یک، که صد ها راز است *** از دست دو رویی و ستم ها فریاد فریاد ز هر دروغ و از هر چه فساد ای خنجر ظلم تو دریده دل (راد) یادت نرود، حساب پس خواهی داد *** امشب چه شبی ست؟ فال و تعبیرش چیست؟ بر پشته ی آسمان مهی نیست که نیست با این همه راه عشق را می پویم سوسوی ستاره ای برایم کافی ست *** به ایرج زبردست و آینگی اش: از باغچه ی دلم خزان را چیدی انگار بهار روشن امّیدی مهرت به دلم نشست آن روزی که در آینه آیینه ی دیگر دیدی *** یک روز ز باران تو تر خواهم شد یک باغ بزرگ پر ثمر خواهم شد با ضرب ستم شکسته ام اما من در فصل بهار سبز تر خواهم شد منبع: روزنامه خبر جنوب، نگاه پنج شنبه 20 آبان 1395 و 18 آذر 1395 برچسب‌ها: علی عشایری, راد, رباعی بازنویسی داستان رودابه و زال از شاهنامه...
ما را در سایت بازنویسی داستان رودابه و زال از شاهنامه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aliashayeriraad بازدید : 170 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 20:45

عشق تو وقتی قلم در دست قلبم می نهد در کتاب آرزو طرح لبت را می کشم لحظه ای که می رسم در ساحل پیشانی ات تاب موهای تو را چون موج دریا می کشم می تپد قلب قلم، خونش به بیرون می پرد رنگ چشمان تو را وقتی که با او می زنم صخره های گونه ات را سخت صیقل می دهم بعد هم در راه چشمت طاق ابرو می زنم مانده ام در شکل بینی ات ولی از روی ذوق مرکز روی تو را چون کوه صحرا می کشم نیستم نقاش اما روز های بی کسی در خیالم نقش هایت را چه زیبا می کشم منبع: روزنامه خبر جنوب، نگاه پنج شنبه 18 خرداد 1396 برچسب‌ها: علی عشایری, راد, چهارپاره + نوشته شده در  جمعه ۶ مرداد ۱۳۹۶ساعت 17:32  توسط   |  بازنویسی داستان رودابه و زال از شاهنامه...
ما را در سایت بازنویسی داستان رودابه و زال از شاهنامه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aliashayeriraad بازدید : 202 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 20:45

پر پرواز نداری اما

دل پرواز چرا

آسمان خانه ی توست

تو بپر

بام نشستن با من

***

همه گفتند به من

خانه ی دوست کجاست

و نمی دانستند

همه جا خانه ی اوست

منبع: روزنامه خبر جنوب، نگاه پنج شنبه، 2 شهریور 1396


برچسب‌ها: علی عشایری, راد, دلنوشته
+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶ساعت 16:48  توسط   | 
بازنویسی داستان رودابه و زال از شاهنامه...
ما را در سایت بازنویسی داستان رودابه و زال از شاهنامه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aliashayeriraad بازدید : 187 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 20:45

رودابه و زالبازنویسی داستانی عاشقانه از شاهنامه ی فردوسی علی عشایری (راد) وقتی سام فرزندش زال را در دامنه ی کوه البرز از سیمرغ پس گرفت به او گفت: گذشته را فراموش کن، مرا با مهربانی ببخش و بدان هر آرزویی داشته باشی برآورده می کنم. آنگاه بر تنش لباس خسروان را پوشاند و به سوی شهر بازگشتند. این خبر به منوچهرشاه رسید و او نوذر؛ پسرش را برای عرض تهنیت و شادباش نزد سام فرستاد. سام به محض شنیدن این پیغام بی درنگ به همراه زال به سوی درگاه پادشاه روانه شدند. وقتی به قصر شاهی رسیدند از اسب های خود فرود آمدند و زمین ادب را بوسیدند. منوچهر از دیدار آن ها خوشحال شد، آن ها را در کنار خود نشاند و با دیدن چهره ی زیبای زال در شگفتی فرو رفت سپس رو به سام کرد و گفت: این فرزند دلبر را بیهوده مرنجان که مانند پادشاهان با شکوه است و مانند شیر جنگ آور و دلی روشن دارد.چنین گفت مر سام را شهریار که از من تو این را به زنهار داربه خیره میازارش از هیچ روی به کس شادمانه مشو جز بدویکه فر کیان دارد و جنگ شیر دل هوشمندان و آهنگ شیرسام ماجرای سیمرغ و زال را برای منوچهر بازگو کرد. سپس شاه از موبدان و ستاره شناسان خواست تا طالع زال را بخوانند. اخترشناسان دست به کار شدند و به شاه گفتند که او پهلوانی نامدار و سرفراز و سوار خواهد شد. پادشاه از این سخنان شادمان شد و به زال اسب هایی زرین ستام، شمشیر هایی زرین نیام، غلامان ر بازنویسی داستان رودابه و زال از شاهنامه...
ما را در سایت بازنویسی داستان رودابه و زال از شاهنامه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aliashayeriraad بازدید : 713 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 20:45